مرد مؤمنى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض کرد: يا رسول الله ! من پير مرد سالخورده ام ، از انجام نماز، روزه ، حج و جهاد ناتوانم ، ديگر نمى توانم از عهده عبادتهايم برآيم ، به من کلام سودمندى بياموز و وظيفه ام را سبک نما!
حضرت فرمود:
دوباره مطلبت را بگو!
مرد سه بار تقاضاى خود را تکرار نمود.
رسول خدا فرمود:
آنچه در اطراف تو از درخت و کلوخ بود بر ضعف و ناتوانى تو گريست .
اينک براى جبران ناتوانيت بعد از نماز صبح ، ده بار بگو: (سبحان الله العظيم و بحمده و لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظيم ) براستى خداوند بوسيله آن تو را از کورى ، ديوانگى ، خوره ، فقر و ورشکستگى نجات مى بخشد.
پيرمرد عرض کرد:
يا رسول الله ! اين براى دنيا است ، براى آخرت چه ؟
فرمود: مدام بگو؛ (اللهم اهدنى من عندک وافض على من فضلک و انشر على من رحمتک و انزل على من برکاتک ) : خدايا! مرا از جانب خود هدايت نما! و از فضل و احسانت بر من بيفشان ! و از رحمت و برکاتت بر من به پراکن !
سپس پيامبر فرمود: اگر اين پيرمرد - که سالها عبادت کرده و اکنون ناتوان است - اين ذکر را ادامه دهد و عمدا ترک نکند در هشت بهشت به روى وى باز مى شود و از هر کدام خواست وارد بهشت مى گردد.
:: برچسبها:
داستان داستان پیامبر بهشت ورود به بهشت ,
:: بازدید از این مطلب : 762
|
امتیاز مطلب : 253
|
تعداد امتیازدهندگان : 51
|
مجموع امتیاز : 51